من اصلاً مسخره نمیکنم، من از هر جهت ظرفیت این را دارم
که به موضوعی که برایم قابل درک نیست، احترام بگذارم.
********
به چیزی فکر نمیکردم؛
ولی در عین حال، تقریباً به همه چیز فکر میکردم.
********
هنوز هم که هنوز است، اظهار ادب در مقابله با یک فرد بی ادب
مطمئن ترین طریق تحقیر است..
********
دارای یک صفت لعنتی بودم که مدت ها طول کشید تا از شرش خلاص شوم: وفاداری.
واقعیت این است که دارا بودن این صفت یک نفرین ابدیست،
صفتی که اصلا در خور ستایش نیست بلکه مستوجب ترحم است.
********
حق شناسی و عدالت در این دنیای کثافت وجود ندارد
و متأسفانه چیز دیگری هم نداریم که جای این دنیا بگذاریم.
********
وقتی به عنوان کارآموزی شانزده ساله، آن هم تنها به شهر آمدم،
مجبور بودم که قیمت همه ی چیزها را بدانم، چون توان پرداخت آن ها
را نداشتم. گرسنگی، قیمت ها را به من یاد داد.
********
او بعدها مثل یک راهب زندگی کرد،
مثل یک راهب، و خداوند خیلی خوب می داند که او راهب نبود.
********
اگر نمی توانید بفهمید که ما به دنیا نیامده ایم که بی خیال باشیم،
پس دست کم این را درک کنید که به دنیا نیامده ایم که فراموش کنیم.
کدام بی خیالی و فراموشی! ما به دنیا آمده ایم که به یاد بیاوریم،
نه که فراموش کنیم. بلکه به یاد بیاوریم. ما برای همین به دنیا آمده ایم.